در نقطه مقابل اقتصاد با برنامه ریزی متمرکز ، اقتصاد بازار آزاد قرار می
گیرد. در چنین اقتصادی افراد و بنگاه ها بر اساس منافع شخصی خود حرکت می
کنند ، بدون آنکه دولت دخالتی در فعالیت های اقتصادی آنها داشته باشد .
بازار بدون هر گونه دخالتی از خارج از آن عمل می کند . مجموع تصمیم میلیون ها فرد نهایتاّّ نتایج کلی و اساسی اقتصاد را تعیین می کنند . مرکز و سازمانی که اقتصاد آزاد از طریق آن به سوال های اساسی اقتصاد پاسخ می گوید « بازار » است .
عبارت بازار مکانی را مجسم می کند که در آنجا متقاضی ها و عرضه کنندگان به مبادله کالاها و خدمات مشغول می باشند . تعامل متقاضی ها و عرضه کنندگان در بازار تعیین کننده مقدار و قیمت و کالا می باشد .
نظام مبادله بازار می تواند خیلی ساده و یا پیچیده باشد ، امروز مبادله وسیع و سریع کالاها و خدمات به هزینه پیچیده تر شدن ساز و کار بازار تمام شده است . شما می توانید برای خرید پرتقال یا گوشت به سادگی به میوه فروشی و قصابی مراجعه کرده و در مقابل پرداخت پول نقد کالای مورد نظر خود را به مقدار معین خریداری کنید .
حال اگر به جای پرداخت به وسیله پول نقد به وسیله چک از حساب جاری خود مبلغ لازم برای خرید خود را پرداخت کنید ، دیگر عمل خرید و فروش در بازار به سادگی مورد قبلی نخواهد بود . فروشنده باید به بانک مراجعه کندتا بتواند مبلغ مورد نظر را دریافت کند .
بازار بدون هر گونه دخالتی از خارج از آن عمل می کند . مجموع تصمیم میلیون ها فرد نهایتاّّ نتایج کلی و اساسی اقتصاد را تعیین می کنند . مرکز و سازمانی که اقتصاد آزاد از طریق آن به سوال های اساسی اقتصاد پاسخ می گوید « بازار » است .
عبارت بازار مکانی را مجسم می کند که در آنجا متقاضی ها و عرضه کنندگان به مبادله کالاها و خدمات مشغول می باشند . تعامل متقاضی ها و عرضه کنندگان در بازار تعیین کننده مقدار و قیمت و کالا می باشد .
نظام مبادله بازار می تواند خیلی ساده و یا پیچیده باشد ، امروز مبادله وسیع و سریع کالاها و خدمات به هزینه پیچیده تر شدن ساز و کار بازار تمام شده است . شما می توانید برای خرید پرتقال یا گوشت به سادگی به میوه فروشی و قصابی مراجعه کرده و در مقابل پرداخت پول نقد کالای مورد نظر خود را به مقدار معین خریداری کنید .
حال اگر به جای پرداخت به وسیله پول نقد به وسیله چک از حساب جاری خود مبلغ لازم برای خرید خود را پرداخت کنید ، دیگر عمل خرید و فروش در بازار به سادگی مورد قبلی نخواهد بود . فروشنده باید به بانک مراجعه کندتا بتواند مبلغ مورد نظر را دریافت کند .
گاه دریافت کننده چک به جای نقد کردن چک آن را به دیگری واگذار می کند ، و ممکن است این چک قبل از نقد شدن برای مدتی دست به دست بگردد و مبادلات زیادی به وسیله آن صورت گیرد .
از طرفی خریدار باید منتظر صورت حساب بانک باشد و باید همیشه حساب چک هایی که صادر نموده و مانده حساب جاری خود را کنترل نماید . امروز خرید و فوش از طریق ابزارهای ارتباطی همچون پست و تلفن و اینترنت متداول شده ، و افراد با مشاهده کالا در تلویزیون و سایر رسانه ها از طریق کاپیوتر شخصی خود کالا را سفارش می دهند بدون آنکه از نزدیک آن را دیده یا لمس کرده باشند .
کالا به وسیله پست در یک فاصله زمانی معین به دست خریدار می رسد و خریدار قیمت آن را نقداّ یا با صدور چک و یا کارت های اعتباری می پردازد . در بازارهای پولی و بورس نیز پیچیدگی خاص وجود دارد .
ملاحظه می کنید که بعضی از بازارها،ساده و بعضی دیگر پیچیده می باشند ، در هر بازار وجود خریدار و فروشنده یا متقاضی و عرضه کننده ضرورری است . رفتار خریداران و فروشندگان در نظام اقتصاد آزاد تعیین می کند که چه چیزی تولید شود ، به چه مقدار تولید شود ، چگونه تولید شود و چه کسی آن را دریافت کند .
در یک بازار آزاد که تحت کنترل دولت نیست در صورتی کالاها و خدمات تولید می شوند که تولید کننده بتواند سودی را جمع آوری کند .
به عبارت دیگر سود بردن به این معنی است که کالا و یا خدمت را در قیمتی بیشتر از هزینه تولید آن به فروش برسانیم . حال کاملا روشن است که اگر کسی وجود نداشته باشد که کالای تولید شده به وسیله شما را خریداری نماید سودی هم وجود نخواهد داشت . نتیجه ای که از نکته بالا بدست می آوریم دلالت بر آن دارد که ترکیب کالاها و خدماتی که در هر بازار آزاد یافت می شود به وسیلخ سلیقه و ترجیحات مصرف کنندگان تعیین می شود .
مصرف کنندگان با این تصمیم که کالا یا خدمتی را خریداری بکنند یا نکنند رأی به تولید و یا عدم تولید آن می دهند.
در اقتصاد بازار آزاد تولید کنندگان می توانند کوچک و یا بزرگ باشند .
یک دکان نجاری با یک کارگر به تولید درب می پردازد ، در حالی که یک کارخانه درب سازی با 500 نفرکارگر نیز به تولید همان کالا اشتغال دارد .
یک کارگاه قالی بافی می تواند از یک نفر قالی باف تشکیل شود و یا از ده ها نفر قالی باف و چندین دار قالی بافی.
یک فعالیت اقتصادی در نظام اقتصادی بازار آزاد می تواند به وسیله هر کسی آغاز شود ، کافی است که در این فعالیت اقتصادی برای افراد سود وجود داشته باشد . تولید کننده ای که انتظار سودآوری دارد باید به همانگی برنامه تولید بپردازد .
برای یک تولید کننده کوچک مثل یک کفاش تنظیم و هماهنگی تولید ساده است و می تواند شخصا به این کار اقدام نماید .
یک کفاش می تواند رآسا قیمت یک کفش را اعلان کند،ویترین مغازه را بچیند و کفش را بفروشد.اما برای یک تولید کننده بزرگ مثل کفش ملی انجام همه کارها به وسیله یک نفر عملی نبوده و هر فعالیت در فرایند تولید ، تخصص خود را لازم دارد .
بسیاری از اقتصاددانان معتقدند تصمیم گیری بر اساس مبانی بازار آزاد به کارایی در تولید منتهی می شود . اگر تولید کننده ای از کارآیی لازم برخوردار نباشد ، به وسیله رقبا از بازار خارج می شود و تولید کننده کارآمدتر جای اورا خواهد گرفت . در نتیجه این رقابت است که در نهایت نحوه تولید را تعیین می کند .
در اقتصاد مبتنی بر بازار ، توزیع کالاها و خدمات بین مصرف کنندگان و توزیع نهاده بین تولید کنندگان نیز از طریق ساز و کار بازار و به صورت غیر متمرکز صورت می گیرد . مقدار کالا یا خدمتی که هر مصرف کننده یا خانواری دریافت می کند بستگی به درآمد و ثروت وی دارد . ثروت شخص ممکن است از طریق ارث به او رسیده باشد یا به وسیله پس انداز خود او جمع آوری شده باشد .
تصمیم فرد در خصوص ساعت کار مشخص کننده درآمد وی می باشد . شما با توجه به دستمزد موجود در بازار تصمیم می گیرید که کار کنید ، اگر تصمیم بگیرید که در یک دستمزد معین بخشی از اوقات فراغت خود را برای کارکردن تخصیصی دهید ، می باید دستمزد ارزش کافی برای جبران آنچه از دست می دهید (فراغت) داشته باشد.به عبارت دیگر اوقات فراغتی که دارید و به کارکردن تخصیص نمی دهید دارای ارزش می باشد .
ممکن است شما به اسن نکتهی ببرید که اگر در یک زمینه مشخص آموزش ببینید دستمزد بیشتری دریافت خواهید نمود . آن گاه به کسب آن مهارت خاص اقدام می کنید . اما قطعا از طریق کسب مهارتی که هیچ کس خواهان آن نباشد نمی توانید درآمد خود را افزایش دهید .
درآمد فرد تعیین کننده مقدار کالاها و خدماتی است که وی می تواند خریداری و مصرف نماید . اما درآمد فقط به درآمد ناشی از کار خلاصه نمی شود . ممکن است افراد درآمدی از سهام کارخانجات و شرکت ها نصیب ببرند ، یا از قرضی که به بانک یا بنگاه ها پرداخت کرده اند درآمدی کسب نمایند .
در نتیجه افراد از به کارگیری ثروت خود به صورت خرید سعام شرکت ها یا سرمایه گذاری و یا سپرده گذاری در بانک ها می توانند بدون آن کار کنند درآمد کسب نمایند .
در یک اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد سؤال های اساسی اقتصادی بدون نیاز به برنامه یا دخالت دولت مرکزی پاسخ داده می شود.این مهم همان مفهوم واقعی «اقتصاد آزاد» است . نظام بازار آزاد بدون هدایت از خارج و خود به خود عمل می کند.بنگاه ها بر اساس هدف کسب سود به فعالیت تولیدی پرداخته و کالاهای مورد نیاز مردم را تولید می کنند .
افراد تصمیم می گیرند که به دنبال کسب مهارت و تحصیلات بروند و یا نروند،کار بکنند یا نکنند،کالایی را خریداری بکنند یا بفروشند،سرمایه گذاری کنند یا پس انداز نمایند . عامل عمده و اصلی هماهنگی در یک نظام اقتصاد آزاد «قیمت» است.«قمیت» مبلغی است که یک واحد کالا بر اساس آن به فروش می رسد ، یا خریداری می شود . قیمت منعکس کننده تمایل جامعه برای پرداخت بابت کالاها و خدمات است ، قیمت نهاده ها ( کار ، زمین ، سرمایه و غیره ) تعیین کننده هزینه تولید محصولات هستند .
قیمت انواع عامل کار یا «دستمزد» پاداش به عامل کار برای انواع مشاغل و حرفه ها می باشد . عمده تصمیمات در اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد با توجه به قیمت ها و هزینه ها اتخاذ می شود ، به همین جهت اقتصاد خرد را نظریه قیمت نیز می نامند .